طب روانشناسی - آرشیو 1398/3

موضوعات
Category

ارشیو وبلاک
Archived blog

کدهای اختصاصی
Code

کدهای اختصاصی
Site Statistics

» بازديد امروز : 8663
» بازديد ديروز : 183
» افراد آنلاين : 1
» بازديد ماه : 8845
» بازديد سال : 8662
» بازديد کل : 11230
» اعضا : 0
» مطالب : 14

چرا افراد باهوش تصمیمات احمقانه می‌گیرند؟


تاریخ انتشار پست : 1398/3/25 بازدید : 589

همه ما چنین چیزی را تجربه کرده‌ایم: تصمیمی می‌گیریم که به نظر منطقی برسد؛ و پس از چند ثانیه، دقیقه یا روز به خود می‌گوییم "پیش خودت چی فکر می‌کردی؟ آیا این یک حماقت زودگذر بود؟ آیا حواسم پرت بود و در این شرایط تصمیم‌گیری کردم؟ "

می‌دانیم که تصمیم درست و یا بهترین انتخابمان نبوده است، اما در آن لحظه آن تصمیم را گرفتیم و بعد‌ها فهمیدیم تصمیم احمقانه‌ای بوده است. چرا؟

چرا افراد باهوش تصمیمات احمقانه می‌گیرند؟

علم در پس "تصمیمات احمقانه"

آیا این بدان معناست که ما واقعاً احمق هستیم؟ خیر. تنها به این معناست که تمام تصمیمات ما منطقی نیستند. دلمان می‌خواهد فیلتری بر تعصب‌های ذاتی‌مان قرار دهیم و سپس بر اساس آن‌ها تصمیم بگیریم. این تعصبات "سوگیری‌های شناختی" نامیده می‌شود و همه ما از آن‌ها برخورداریم.

سوگیری شناختی به الگوی سیستماتیک انحراف از هنجار یا عقلانیت در قضاوت دلالت دارد. این سوگیری‌ها باعث نتیجه‌گیری، فرضیات و استنتاج‌هایی درباره مردم و شرایطی به شیوه‌ای نه‌چندان منطقی می‌شود. همه ما بر اساس ادراک ورودی که هم از بیرون و هم از درون دریافت می‌کنیم، "واقعیت اجتماعی ذهنی" مختص به خودمان را ایجاد می‌کنیم.

چگونه می‌توانیم تصمیمات احمقانه را متوقف کرده و آن‌ها را با تصمیمات هوشمندانه جایگزین کنیم؟ با وقت گذاشتن برای درک سوگیری‌های شناختی. درک و بررسی تعصبات و سوگیری‌ها منجر به تصمیمات بهتر و تفکر و شناخت دقیق‌تر می‌شود. با درک بهتر، تصمیمات بهتری می‌گیریم.

سوگیری شما چیست؟ این سوگیری چه تأثیری بر کسب‌وکار می‌گذارد؟

"نیل جاکوبشتاین" متخصص هوش مصنوعی اشاره می‌کند که همه ما از Al و الگوریتم‌ها برای کاهش تأثیرات تفکر انسانی استفاده می‌کنیم. برخی از این موارد عبارت‌اند از:

اثر لنگر انداختن: تمایل به اتکای شدید یا "لنگر انداختن" بر یک جنبه یا ویژگی خاص و یا قطعه‌ای از اطلاعات در تصمیم‌گیری.

اثر دسترسی: تمایل به غلو کردن درباره احتمال حوادثی که در ذهن "قابل‌دسترس‌تر" هستند که ممکن است نتایج بیش‌ازحد خوش‌بینانه، مطلوب و رضایت‌بخش داشته باشند.

اثر ارابه موسیقی: تمایل به باور چیز‌هایی که اکثر مردم به آن‌ها باور دارند. معمولاً افراد وقتی متوجه می‌شوند مردمان زیادی به اندیشه‌ای معتقدند، احتمالاً اینکه بدون اندیشه آن را بپذیرند افزایش می‌یابد.

سوگیری پس نگر: این سوگیری به اثر "از قبل هم می‌دانستم" نیز معروف است. در این سوگیری فرد تمایل دارد باور کند که می‌توانسته نتایج اتفاقی که رخ‌داده است را از قبل پیش‌بینی کند.

اثر هنجار نرم: عدم تمایل به برنامه‌ریزی و یا واکنش به فاجعه‌ای که هرگز در گذشته رخ نداده است.

سوگیری خوش‌بینی: تمایل به خوش‌بینی بیش‌ازحد و دست بالا گرفتن احتمال نتایج مطلوب. در این سوگیری فرد خود را در مقایسه با دیگران کمتر در معرض خطر می‌بیند.

اثر برنامه‌ریزی اشتباه: تمایل به دست بالا گرفتن منافع و دست پایین گرفتن ضرر‌ها و زمان مصرفی برای تکمیل کار.

اثر هزینه‌های نابرگشتنی و زیان گریزی: این اثر اشاره به تمایل افراد برای جلوگیری و اجتناب از ضرر در مقایسه با به دست آوردن سود مشابه داد. مثلاً گم نکردن یک پنج‌هزارتومانی بهتر از پیدا کردن یک پنج‌هزارتومانی است.

جاکوبشتاین اشاره می‌کند که بیش از ۵۰ سال است که در نئوکورتکس ما تغییری چندانی ایجاد نشده است و به‌اندازه، شکل و ضخامت یک دستمال‌کاغذی باقی‌مانده است. او می‌پرسد: "اگر اندازه یک دستمال رومیزی بود چه؟ "

چرا افراد باهوش تصمیمات احمقانه می‌گیرند؟

مزایای سوگیری و نحوه بهینه‌سازی آن‌ها

سوگیری‌ها می‌توانند مفید باشند. آن‌ها طغیان اطلاعات را فیلتر می‌کنند، در فهم جهانم به ما کمک می‌کنند و اجازه می‌دهد در دنیای پر شتاب امروز تصمیمات سریع بگیریم. در اینجا به تجربه یکی از مشتریانم می‌پردازیم.

مشتری من قصد داشت یک مسئول بازاریابی پیدا کرده و سطح شرکتش را ارتقاء دهد. او چهار کاندید داشت که به مرحله مصاحبه رسیده بودند و حتی یکی از آن‌ها با چهار سهامدار کلیدی سازمان صحبت کرد. از او پرسیدم که چرا روی این کاندید که شانس ضعیفی دارد سرمایه‌گذاری کرده است. در صحبت‌هایش سوگیری‌های زیر را تشخیص دادم:

اثر برنامه‌ریزی اشتباه: دست کم گرفتن زمانی که فرآیند طول می‌کشد و یک استخدام خوب چه هزینه‌هایی دارد.

اثر لنگر انداختن: تمرکز تنها بر بخشی از اطلاعات (دستاورد‌های فعلی کاندید در کارش و در نظر نگرفتن کل سال‌های کار- رزومه او دارای بیست سال سابقه متشکل از کار‌های یک یا دوساله بود).

اثر دسترسی: ازآنجاکه کاندید در یک کار موفق بود (در شرکتی بزرگ با منابع گسترده)، تصور کرد که در شرکتی کوچک‌تر نیز موفق خواهد بود (با یک‌ششم منابعی که کاندید درگذشته از آن‌ها استفاده کرده بود).

سوگیری خوش‌بینی: تصور می‌کرد که در عرض شش هفته می‌تواند یک نفر را استخدام کند.

با روش‌های زیر می‌توان با سوگیری‌های شناختی مبارزه کرد:

عجله نکنید: زمانی که خسته، گرسنه یا مضطرب نیستید تصمیمات بهتری می‌گیرید. با گذاشتن زمان کافی می‌توانید درباره آینده و تأثیر تصمیمات فکر کنید.

کمک گرفتن از یک دیدگاه خارجی: نظر یک مشاور یا فرد مورد اعتماد را جویا شوید.


دسته : ,
برچست ها :

فرستادن این پیغام‌ها به عشق قبلی، ممنوع!


تاریخ انتشار پست : 1398/3/22 بازدید : 206

بهم زدن رابطه کار ساده‌ای نیست. ما تمام تلاش مان را می‌کنیم که پس از جدایی رابطه مان را به طور کامل قطع کنیم، اما گاهی نمی‌توانیم و ممکن است که از روی دلتنگی و به دلایل مختلف به طرف مقابل مان پیغام دهیم. اگر شما هم در این دوران سخت زندگی تان به سر می‌برید، سعی کنید به دلایلی که در ادامه برایتان آورده ایم، از پیغام دادن به عشق قبلی تان خودداری کنید. در غیر این صورت حال و روزتان بدتر از قبل خواهد شد.

فرستادن این پیغام‌ها به عشق قبلی، ممنوع!

«همین حالا دارم به آهنگی که باهاش خاطره داریم، گوش می‌دم»

شما در طول دوران دوستی تان، خاطرات زیادی را از خود به یادگار گذاشتید. به عنوان مثال آهنگ‌های زیادی را با هم شنیدید یا برای هم فرستاده اید که به احتمال زیاد با گوش دادن دوباره آن‌ها خاطرات زیادی برایتان زنده شده است. متاسفانه با خاطرات خوش کاری نمی‌توان کرد، اما این نباید دلیلی برای ارتباط دوباره شما شود؛ بنابراین اگر شما در ماشین یا رستورانی بودید و ناگهان آهنگی پخش شد که شما را به یاد عشق قبلی تان انداخت، باید خودتان کنترل کنید. فکر این که به طرف مقابل پیغام بدهید و به او بگویید که در حال گوش دادن فلان آهنگ هستید و به یاد خاطرات تان افتاده اید... را فراموش کنید. طبق نظر روانشناسان این کار نه به نفع شماست و نه به نفع طرف مقابل تان، زیرا ممکن است که طرف مقابل جواب شما را بدهد و رابطه شما از سر دلتنگی دوباره آغاز شود که منطقی نیست، یا این که او اصلا جواب شما را ندهد و این موضوع علاوه بر دلتنگی، حس عصبانیت را نیز به شما منتقل می‌کند.

«دلم برایت تنگ شده»

دسته : ,
برچست ها :

چگونه آدم ساکت و بی‌دست‌وپایی نباشیم؟


تاریخ انتشار پست : 1398/3/6 بازدید : 426

 سال آخر دانشگاه بود و کافه تریای دانشگاه پر شده بود از دانشجو‌هایی که راجع به مشاغل آینده شان صحبت می‌کردند. بسیاری از افراد، در آن بین می‌درخشیدند یا با همه حرف می‌زدند و خلاصه توجه همه‌ی افراد به آن‌ها جلب شده بود.

ناگهان در آن سمت کافه، دختری را دیدم که در تمام طول تحصیلم، محو زیبایی و نجابتش شده بودم. یکی از دوستانم ما دو نفر را به هم معرفی کرد. ما با یکدیگر حرف زدیم و خندیدیم. دوستم با یک خروجِ به موقع، ما را تنها گذاشت تا بهتر با هم آشنا شویم.

اما بعد از گذشتِ ۵ دقیقه، ما دیگر موضوع خاصی برای حرف زدن نداشتیم. بعد از گذشتِ ۷ دقیقه، او با گفتنِ «از دیدنتان خوشوقت شدم» بلند و شد و رفت. همین!

این سکوت‌های معذب کننده، می‌توانند بین شما و فرد مقابلتان فاصله‌ی زیادی بیندازند و مکالمه‌ها را به قهقرا ببرند. درست است که بعضی سیگنال ها، به طور واضح نشان می‌دهند که شما و فرد مقابلتان هیچ چیز مشترکی ندارید، اما این حال و هوای معذب کننده چرا ایجاد می‌شود و چگونه می‌توان از آن اجتناب کرد؟

این هم از چند قدمِ کاربردی، که می‌تواند در جلوگیری از این که ساکت و بی دست و پا به نظر بیایید نقش داشته باشد.

۱. خودتان را سانسور نکنید

دسته : ,
برچست ها :
تمامی حقوق برای نویسنده محفوظ میباشد